مدرسه علمیه شیخ الاسلام قزوین

انّما بعثتُ لاتمّم مکارمَ الاخلاق

مدرسه علمیه شیخ الاسلام قزوین

انّما بعثتُ لاتمّم مکارمَ الاخلاق

مدرسه علمیه شیخ الاسلام قزوین

حوزه علمیه قزوین
مدرسه علمیه شیخ الاسلام

آخرین نظرات

افزاش انگیزه

چهارشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۱، ۰۹:۵۱ ق.ظ

راه کارهای ایجاد یا تقویت انگیزه طلبگی در بعد آموزشی و تربیتی (1)

آغاز سخن

امام علیه السلام می فرماید: «ما ضعف بدن عما قویت علیه النیه»

- جسمی که انگیزه قوی داشته باشد رو به ضعف و سستی نمی نهد-

یکی ازعوامل بسیار مهم در پیشرفت تحصیلی طلاب جوان , داشتن علاقه وانگیزه تحصیلی است

روشن است اگر افراد دارای علاقه و انگیزه باشند، با نیرو و توان بیشتری در جهت علم آموزی حرکت خواهند کرد و درکلاس، توجه و تمرکز بیشتری داشته و مطالب علمی را بهتر فرامی گیرند؛ بر مشکلات به راحتی فائق آمده و هر روز گامهای بلندتری را برای رسیدن به اهداف عالی خود برخواهند داشت. انگیزه کسب دانش و علاقه به علم آموزی سبب افزایش دقت‌، کوشش و پشتکار یاد گیرنده می شود و بر یادگیری او تاثیر مثبت دارد.گرچه عواملی چون وراثت، محیط، هوش، غنی سازی محیط آموزشی و بهبود روشهای تدریس تا اندازه ی زیادی در بهبود وضع آموزشی تأثیر دارد ، ولی قلب تعلیم و تربیت انگیزش است و این تنها عاملی است که می توان با امکان بیشتری آن را دستخوش تغییر و تحول قرار داد. از این رو علاوه بر آن که انگیزه وسیله‌ای برای پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته می‌‌شود، گاهی از آن به عنوان هدف نیز نام برده می‌شود، زیرا با افزایش انگیزه، پیشرفت تحصیلی نیز پدید می‌آید.

تعریف انگیزه :

انگیزه، همان حالات درونی فرد است که موجب تقویت و تداوم رفتار تا رسیدن به هدف می‌شود. در تعریف انگیزه چنین گفته اند که انگیزه به حالت های درونی انسان که موجب هدایت رفتار او، ‌به سوی نوعی هدف می شود، اشاره می کند. انگیزه، امری است که به رفتار انسان هم جهت و هم شدت می بخشد. حوزه هایی چون علایق ، سائق ها ، نیازها ، رغبت ها و حتی حیطه شناختی و رفتاری در تعامل با بعد انگیزشی انسان هستند.

منشاء انگیزه :

به یک معنا باید نقطه پیدایش انگیزه های رفتاری را در احساس نیاز دانست؛ تاکید می کنیم:« احساس نیاز‌ » و نه اصل نیاز! با این توضیح که انسان در هر مرتبه ای از رشد و یا تحول جسمی و روحی، نیازهای خاصی را در وجود خود احساس می کند. این نیازها می تواند مانند هرمی در نظر گرفته شود ( هرم نیازهای مزلو ) که از قاعده تا راس آن به ترتیب شامل نیازهای فیزیولوژیکی، نیاز به امنیت، تعلق و محبت، حرمت خود و خودشکوفایی است که این سلسله مراتب نیازها، الگویی نوعی است و در اکثر انسانها عمومیت دارد . به عنوان مثال دانش آموزانی که به دلیل فقر اقتصادی از گرسنگی و سوء تغذیه رنج می برند در فعالیتهای کلاسی و عملکردهای یادگیری به طور محسوسی دارای عملکرد پایین تر هستند و یا دانش آموزانی که مورد تأیید اعضای گروه قرار نمی گیرند (به جهت وقفه در نیاز پذیرش اجتماعی و حرمت خود) نمی توانند خلاقیتهای خود را به نحوه احسن بروز دهند و به این ترتیب انگیزه های تحصیلی در آنان به سرعت رو به کاهش می نهد. نکته مهم و قابل توجه این است که این نیازها مترتب بر یکدیگر هستند و تا وقتی که فرد درگیر احساس نیاز در یک مرتبه باشد به مرحله بالاتر احساس نیاز نخواهد کرد؛ در واقع عبور از سلسله مراتب نیازها در حکم یک نردبان است که باید از آن عبور کرد و توقف در هر مرحله فرد را از رسیدن به مراحل بالاتر بازخواهد داشت و انگیزه انجام رفتارهای متناسب با آن مرحله را از او سلب خواهد نمود.

محصل و جوینده علم دین نیز تابع همین سلسله مراتب نیازهاست و رفتار او برآمده از انگیزه ای است که متناسب با نیازهای او شکل می گیرد؛ طبیعی است که اگر خود هنوز درگیر نیازهای پایه و به تعبیری نیازهای پست باشد، به نیازهای بالاتر که علم آموزی از برترین مصادیق آن است نخواهد رسید و نمی تواند با همه وجود به آن بیاندیشد و عمل نماید.

البته ممکن است احساس نیاز برآمده از عاملی حقیقی و یا کاذب باشد؛ اما به هر حال اصل احساس نیاز همواره امری واقعی است که طی آن، انسان حالت عدم تعادل و بهم ریختگی درونی را تجربه می کند و این وضعیت، قهرا انگیزه رفتار را به دنبال خود خواهد داشت؛ انگیزه ای که متناسب با همان نیاز شکل می گیرد و رفتاری در جهت برطرف ساختن نیاز و بازگشت انسان به حالت تعادل را موجب می گردد. از این رو می توان گفت که انسان همواره در حال حرکت از عدم تعادل به سمت تعادل است و به جهت آن که در طول حیات خود، حرکت و سکون را برنمی تابد، احساس به چالش افتادن تعادل نیز از جمله نیازهای اوست که گاهی با اختیار خود، آن را ایجاد و حد نصابی از عدم تعادل را مطالبه می کند تا بهانه ای برای رفتار داشته باشد!!  حال این نیازها کدامند؟ آیا انسان در طول زندگی خود سلسله مراتبی از نیازها را پشت سر می گذارد؟ آیا می توان احساس نیاز را به عنوان معیاری برای سنجش انگیزه ها در نظر گرفت؟    

انواع  انگیزه ها :

از جهت های مختلف می توان انگیزه ها را تقسیم بندی کرد؛ از جهت شدت و یا ضعف انگیزه ، منشاء انگیزه، انگیزه های دانی و عالی و انگیزه های درونی یا بیرونی.

قوانینی در باب انگیزه :

1. انگیزه ها در سطوح و مراتب مختلف در یکدیگر اثرگذار هستند؛ به گونه ای که حتی انگیزه ای می تواند انگیزه دیگر را دچار ضعف نموده و یا آن را از میان بردارد و یا انگیزه دیگری را از اساس ایجاد و یا تقویت نماید. به عنوان مثال انگیزه ای که به دنبال برطرف ساختن نیازهای اساسی (غذا، پوشاک، مسکن و ...) در فرد به وجود می آید و او را به رفتاری (کسب و کار و ...) وا می دارد می تواند به اندازه ای قوی و گسترده باشد که اساسا احساس نیازی در فرد برای کسب علم و معنویت به وجود نیاید؛ چه رسد به آن که انگیزه ای برای رفتارهایی از این دست در فرد محقق گردد. و یا جوانی را فرض کنید که احساس نیاز به جنس مخالف تمام وجود او را احاطه کرده باشد؛ در این صورت آیا این که او به سمت سخت کوشی برای حل یک مساله و معضل علمی، حرکت نماید انتظار بیهوده ای نخواهد بود؟ 

2. انگیزه های مثبت ( تعیین جوایز، تقدیر و...) موجب تسریع پاسخ های مطلوب می شود، درحالی که انگیزش های منفی ( ترس ازتنبیه، توبیخ و...) معمولاً یادگیری را کند و یا به تعویق می اندازد. انواع تقویت کننده های مثبت عبارتند از:

 - تقویت کننده نخستین: مانند آب وغذا که درحقیقت نیازهای فیزیولوژیکی موجودزنده را ارضا می کند.

 - تقویت کننده شرطی یا ثانوی: مانند پول ، نمره ، مقام ، شغل و ... که اعتبار ذاتی ندارند و چون می توانند با نیازهای اولیه ارتباط داشته باشند، تقویت کننده رفتار به شمار می آیند.

 - تقویت کننده اجتماعی: مانند توجه، محبت، تائید، لبخند و ...

 3. انگیزه های درونی در شکل گیری رفتارهای متعالی و شکوفا ساختن استعدادهای آدمی، نقشی شاخص تر نسبت به انگیزه های بیرونی دارند؛ به عنوان نمونه، رضایت خاطرحاصل از یادگیری وکسب دانش ازآن موارد می باشد. صاحبان این انگیزه ها نیازی به تقویت کننده های مشخص بیرونی نداشته و به خاطر کفایتی که در خود احساس می‌کنند، باور دارند که می‌توانند با رفتارشان بر محیط خود اثر بگذارند.

* عوامل درونی در تقویت انگیزه

1. تقویت شناخت ها و نگرشها

مهمترین عوامل شکل گیری و تقویت انگیزه ها را در درون فرد باید جستجو کرد و بیشترین سهم در این خصوص را باید منحصر در اراده خود فرد دانست که برآمده از شناختها و نگرشهای او می باشد. این که فرد  چه اندازه راجع به یک موضوعی شناخت و بینش دارد در شکل گیری نوع رفتار او در مواجهه با آن اثرگذار خواهد بود.از این رو هر اندازه بتوان شناخت و بینش افراد را در خصوص فواید و آثار علم آموزی به خوبی تبیین نمود و رابطه آن را با نیازهای ملموس فرد، روشن کرد در واقع به افزایش انگیزه افراد در حرکت بیشتر به سمت کسب علم و دانش کمک کرده ایم.

در مواردی برخی از افرادی که ابتدا با انگیزه خوبی وارد عرصه تحصیل در علوم دینی می شوند و پس از مدتی دچار ضعف انگیزه می شوند، در حقیقت به دام خطاهای شناختی و نگرشی متعددی گرفتار شده اند که خود از آن کاملا بی خبرند . برخی از این خطاهای شناختی عبارتند از :

- نیل به اهداف متعالی علمی در حوزه مخصوص افرادی خاص با ویژگیهای منحصر به فرد (هوش سرشار، نبوغ) است.

- من لیاقت و توان رسیدن به مدارج بالای علمی را در حوزه ندارم.

- علومی را که من در حال تحصیل و کسب آن هستم هیچ یک از نیازها و مشکلات مادی مرا برطرف نمی سازد.

- من برای خودسازی به حوزه آمده ام و این دروس (صرف، نحو، منطق، اصول و ...) ارتباطی با هدف من ندارند.

- این علوم هیچ ارتباطی با مسایل جامعه ندارد و خواندن آن دردی را از مردم درمان نمی کند.

- اگر قراراست عاقبت من هم مثل کسانی باشم که در این مسیر دچار خطاهای بزرگی شده اند؛ پس ادامه این راه چه فایده ای دارد؟

و خطاها و تردیدهای دیگری از این قبیل که در مواردی عامل پنهان و یا آشکار در ضعف و از بین رفتن انگیزه تحصیلی و ادامه مسیر طلبگی افراد است و باید از سوی اساتید، مشاوران و دلسوزان مسایل تربیتی و تحصیلی طلاب به دقت مورد توجه و اهتمام قرار گیرند؛ با استدلال و بیانی شیوا پاسخ داده شوند تا طلاب جوان از این باورهای اشتباه رهایی یابند.

2.تقویت اعتماد به نفس و عزت نفس: 

این مفهوم به این معناست که فرد درک صحیحی از توانمندی های خود داشته باشد و نسبت به کفایت و کارآمدی خود اعتماد و باور داشته باشد.اعتماد به نفس ماهیتی ایجابی دارد و فرد را به انجام کارهای بزرگ و مطلوب و توانایی روبه رو شدن با مشکلات ترغیب و انگیزه او را تقویت می کند. در کنار این واژه، مفهوم دیگری نیز وجود دارد که با اعتماد به نفس قرابت معنایی و رابطه مستقیم دارد و آن، مفهوم عزت نفس است که در حقیقت ارزیابی فرد از خودپنداره خویش بر اساس ارزش کلی آن و به عبارتی دیگر بیانگر میزان ارزشی است که فرد برای خود قایل است. عزت نفس از آنجا که فرد را از انجام امور نامطلوب باز می دارد ماهیتی بازدارنده و سلبی دارد. اگر تلاش جوینده علم با تردید و احساس ناتوانی همراه باشد، ضریب موفقیت او به حد قابل توجهی کاهش خواهد یافت.

نشانه های فرد دارای اعتماد به نفس :

1.به موفقیت های خود شاد است.

2. می تواند مستقل عمل کند.

3. مسئولیت پذیر است.

4. ناکامی را تحمل می کند.

5. هدفمند است.

بالارفتن اعتماد به نفس , ‌محصول پذیرش خود وباور به توانایی های خود فرد یا به عبارتی همان عزت نفس است. هر اندازه اعتماد به نفس افراد تقویت گردد نیاز به محرکها و مشوق های بیرونی برای حرکت در مسیر اهداف کاهش می یابد و فرد به موانع بیرونی کمتر اهمیت می دهد.در پژوهشهای متعددی رابطه مثبت و معناداری میان عزت نفس، اعتماد به نفس و انگیزه پیشرفت به دست آمده است. 

اگر فرد طی سالهای تحصیل همواره تجارب موفقیت ‌آمیزی کسب کند به تدریج بر علاقه او نسبت به یادگیری دروس مختلف افزوده شده و در نتیجه خودپنداره مثبتی در وی شکل می گیرد. اما اگر تجارب تحصیلی غالبا شکست ‌آمیز باشند، کم کم بی علاقگی نسبت به درسها در او ایجاد می شود و سرانجام ممکن است به مفهومی منفی از خود و توانائیهای خود برسد.این مساله به خصوص در سالهای آغازین تحصیل در حوزه اهمیت و حساسیت ویژه ای پیدا می کند؛ چرا که باید سعی کنیم اولین تجربه‌های علمی و آموزشی طلبه ها برای آنها جالب و همراه با موفقیت باشد، احساس موفقیت اولیه اعتماد به نفس آنها را افزایش می‌دهد. در حقیقت گام اول در برخورد با این افراد چشاندن طعم موفقیت به آنها و درهم شکستن تصور منفی آنها در مورد دستیابی به موفقیت است. در این صورت است که «موفقیت»، «موفقیت» می‌آورد. از آنجایی که انسان آمادگی دارد تا فعالیت‌ها و تصوراتش را تعمیم دهد، موفقیت در یک درس منجر به موفقیت در دروس دیگر می‌شود و این موضوع در مورد دروس اصلی مهم‌تر است. درواقع، ضعف درسی در این دروس منجر به بی‌علاقگی به تحصیل و حتی ترک تحصیل می‌شود. به همین علت به اساتید توصیه می‌شود، شرایط آموزشی،  امتحانی، فضای کلاس و... را مطلوب نمایند. 

3. توانایی مدیریت و اولویت بندی نیازها :

انسان در طول حیات خود با نیازها و سائق های متعددی مواجه می شود و همین امر اختیار و آزادی او را به سمت انتخاب و گزینش هدایت کرده و اساس حرکت او به سمت کمال و تعالی را شکل می دهد. در بررسی نیازهای درونی باید دید هر کدام چه درصدی از اندیشه فرد را به خود اختصاص داده و چه میزان دغدغه در او ایجاد کرده است. در واقع انسان نیرو و توانایی انگیزشی مشخصی دارد که در ضرب عوامل هر یک سهمی از این توان را به خود اختصاص خواهند داد در بسیاری از موارد فرد درگیر نیازهای مختلفی است که هر کدام با نیرویی او را به سمت خود می کشاند؛ در صورتی که بتواند در میان این نیازها که انگیزه های گوناگونی را برای رفتار ایجاد می کنند یکی را برگزیند و بر اساس بینش و شناخت دقیق اولویتها را تشخیص دهد، این امکان برای او فراهم می شود که با نیروی قوی تری به سمت اهداف اصلی خود حرکت کند؛ طلبه جوانی که از یک سو با غرایز و نیازهای مختلف جنسی و جسمی دست و پنجه نرم می کند و از سوی دیگر نیازهایی چون تامین معیشت، داشتن شغل مناسب، تشکیل خانواده و ... را در درون خود احساس می کند اگر نتواند بین این نیازها توازن لازم را برقرار نماید و زمان پاسخگویی به هر کدام را مدیریت کند، بعد از مدتی بسیاری از توانایی ها و انرژی خود را هدر رفته خواهد دید و در نتیجه دچار افت شدید انگیزه برای ادامه تحصیل و کسب موفقیت در این عرصه خواهد شد.

* عوامل بیرونی در تقویت انگیزه

الف) استاد

1- برخوردار از انگیزه و روحیه بالای علمی : یکی از مسایلی که گاهی مورد غفلت قرار می گیرد، رابط بین انگیزه استاد و انگیزه شاگرد است . معلم با انگیزه متعلم را با انگیزه می کند و برعکس گاهی اوقات یکی از عوامل کاهش انگیزه تحصیلی دانش آموزان، معلمها هستند؛ معلم و استادی که خود انگیزه چندانی برای کسب علم ندارد و از نگاه دیگران فرد موفقی از نظر علمی ارزیابی نمی گردد، نه تنها نمی تواند انگیزه افراد را بالا ببرد بلکه چه بسا خود از عوامل آسیب زننده به انگیزه افراد باشد.  

2- قبل از شروع درس باید هدف از تدریس برای استاد کاملاً روشن و مشخص باشد و آن را برای افراد بازگو کند تاآنان نیز مطلع گردند. وقتی هدف مشخص باشد دیگر احساس اتلاف وقت نمی شود. ‌مشخص نمودن هدف بویژه اهداف عینی و ملموس باعث می شود نیروی ذهنی افراد متمرکز شود. انگیزش زمانی کاملاً موثر است که افراد خود درتعیین وبرقراری هدف ها دخالت داشته باشند ( احساس کنند که این برنامه و هدف را با آگاهی و اراده خود انتخاب کرده اند) و همچنین یادگیرنده، بین آنچه یاد می گیرد و هدفهای خود رابطه ای مشاهده کند.

3- تسلط علمی که باعث کاهش اضطراب واحاطه کافی برمطالب درسی می شود، موجب تمرکز، توجه و احساس رضایت بیشتری در متعلمین خواهد شد و به دنبال آن انگیزه علم آموزی را درمیان آنها افزایش خواهد داد.

4- رفتار استاد باید درحد امکان با درنظرگرفتن شرایط و موقعیت ها دوستانه باشد تا بتواند درطلاب نفوذ کرده و درفراگیری آنان تاثیر مثبت داشته باشد. رابطه مطلوب، دوستانه و حمایت کننده با شاگردان و روابط مبتنی برمحبت، احترام و اعتماد متقابل میان استاد وشاگرد موجب می شود تا انگیزه تحصیلی افراد افزایش یابد؛ تحقیقات نشان داده موقعی که دانش آموزان احساس خوبی درباره یک معلم دارند, درس مربوطه را بیشتر مطالعه کرده , توجه بیشتری به درس می کنند.

درس معلم ار بود زمزمه محبتی    جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را

5-  ایجاد رقابت بین افراد، یکی ازراه های تقویت انگیزش است. ‌البته باید دقت کرد که از حد متعادل تجاوز نکند؛ چرا که ایجاد تنش و اضطراب نموده و باعث اختلال دریادگیری می شود. ضمن آن که در این خصوص باید کوشش شود که رقابت های انفرادی ازبین برود و درعوض گروهها با هم به رقابت بپردازند کارگروهی موجب کاهش رقابت انفرادی می شود و در عین حال که افراد را به کوشش بیشتر وا می دارد، تبعات منفی رقابتهای فردی را به دنبال نخواهد داشت.  

6- امروزه با توجه به افقهای جدیدی که پژوهشهای علمی پیش روی ما گسترده است، می دانیم هر روش تدریس تا چه اندازه در پیش برد هدفهای ما مؤثر خواهد بود؛ فعالیتهای فوق برنامه، الگوهای حل مسأله، یادگیری اکتشافی و روشهای تدریس دیگر باعث می شود فرد (دانش آموز، طلبه و ...) و ذهن و قوای اندیشه او محور فعالیتهای آموزشی قرار گرفته و برای یادگیری رغبت ، انگیزه و اشتیاق  فوق العاده ای را پیدا کند. روح خلاقیت ازطریق روش های تدریس تقویت می شود , منظور از روح خلاقیت ,‌گرایش به تفکر و گشودن راههای نودربررسی مسایل است. اگر استاد بتواند روحیه پرسشگری را در دانش پژوهان زنده و تقویت نماید،کاوشگری و تحقیق درافراد پرورش می یابد چون فراگیر درمقابل سوال قرارگرفته وبرای پیدا کردن پاسخ به فعالیت می پردازد. « فعال کردن ایده های راکد با برانگیختن شور وشوق دانش آموز امکان پذیر می شود »

ب) دوستان و هم کلاسی ها

دوستان و همراهان انسان در سرنوشت او نقش موثر و تعیین کننده ای دارند. افرادی که در یگ گروه سنی یا تحصیلی خاصی قرار دارند، می توانند نقش مهمی را در ایجاد فضای رقابت سالم، الگو سازی درسی و افزایش انگیزه ها داشته باشند.

معاشرت با افرادی که خود انگیزه جدی برای پیشرفت علمی ندارند از عوامل کاهش رغبت و انگیزه تحصیلی در افراد است. در فضای مدارس و حوزه های علمیه نیز افراد مختلفی با افکار و شخصیت های متفاوت وجود دارند که می توانند گاه تاثیرات نامطلوبی روی فرد داشته باشند.   

نویسنده : نوید جانباز

 منبع : سایت معاونت تهذیب حوزه علمیه قم

منابع و مآخذ:

1.     بدری مقدم ,‌کاربرد روانشناسی درآموزشگاه , ص 89

2.     علی اکبر شعاری نژاد / روان شناسی یادگیری /  ص 33

3.     ‌مرتضی نظری ,‌عوامل موفقیت درتحصیل /ص 92

4.     ‌انگیزش درکلاس درس/ چریل اسپالدینگ / ترجمه محمدرضا نایینیان / ص15

5.     سیف،علی اکبر- روانشناسی پرورشی ،  انتشارات آگاه ، چاپ اول 1376

6.     فصلنامه روانشناسی سال هشتم، شماره 4 (پیاپی 32)، زمستان 1383

7.     پایان نامه کارشناسی ارشد آقای مجتبی باقر پناه/ رشته روانشناسی تربیتی دانشگاه تهران.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۰/۲۷
معاونت تهذیب آقای موسوی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی