سیری در شیوه زندگی امام خمینی (ره)

امام خمینى (قدس سره)
در روز بیستم جمادى الثانى( 1320هجرى قمرى) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزى ایران پای بر هستی نهاد.و از اوان کودکى با شهادت پدرش، مفهوم یتیمی و شهادترا احساس کرد.  وى دوران کودکى و نوجوانى را تحت سرپرستى والده مکرمه اش  بانو(هاجر) و عمه اش سپرى کرد؛ اما در سن 15 سالگى از نعمت وجود آن دو عزیزهم محرومگردید.
برخی از خصوصیات اخلاقی امام

1)عزیز عزت بخش

حجه الاسلام عمید زنجانی در این باره می گوید: امام دوست داشت طلاب ،عفیف و با عزت نفس باشند ؛ گاه اتفاق می افتاد بعضی از آقایان طلاب می آمدند و... (ادامه مطلب)

 اظهار احتیاج می کردند . امام برخورد ملاطفت آمیزی نداشتند؛ یعنی خوشش نمی آمد طلبه ای اظهار نیاز کند . دوست داشت همه طلاب و علما ،نیازشان را به کسی اظهار نکنند و آن حالت توکل و عزت نفس خودشان را حفظ کنند.در زمان مرحوم آیت الله  حکیم ، عارف رئیس جمهور عراق برای تحقیر مرحوم حکیم به نجف آمد تا با دو تن از مراجع دیار داشته با شد مر حوم خویی پذیرفته بود به شرطی که  امام هم بپذیرد و قتی این موضوع را به امام در میان نهادند لبخندی زد  و فرمود : من ملاقات نکرده و نمی کنم ، آقای حکیم رئیس حوزه است.برای آقای خویی هم این کار صلاح نیست.

2)پرهیزگاری

امام حق الناس را حتی در مسائل عادی و امور جزیی رعایت می نمود و به خود اجازه نمی داد کوچک ترین حقی از مردم ضایع گردد. روزی در نجف خواستند برای اقامه نماز جماعت به اتاق بیرونی وارد شوند، وقتی به کفش کن رسیدند، توقف نمودند و از پا نهادن بر روی کفش مردم امتناع کردند و دستور دادند کفش ها را از سر راه مردم جمع کنند.

3)ساده زیستی امام

حجة الاسلام والمسلمین قرهی می گوید: روزی خیاطی را با چند نمونه پارچه خدمت امام آوردیم تا یکی از آن ها را برای لباس انتخاب کند، ایشان نوع نامرغوب را انتخاب کرد. لباس امام همیشه تمیز و مرتب بود، اما از نظر جنس و کیفیت خیلی دقت می کردند که عالی و فاخر نباشد.

4)توکل

بانو فریده مصطفوی (فرزند امام) می گوید:" هیچ وقت نشنیدم در قضیه ای اظهار کنند که این مسئله مشکل است. به خدا توکل داشتند و می فرمودند: چیزی نیست ، ان شاءالله حل می شود".

5)شجاعت

در سال 1342 که مدرسه فیضیه به دست دژخیمان شاه به آتش و خون کشیده شد و بیت امام هم در خطر جدی بود یکی از اقایان دستور داد درب منزل امام را بستند وقتی که امام متوجه شد از جا برخواست و فرمود :طلاب و فرزندان مرا در مدرسه کتک می زنند و مدرسه را ویران می کنند (آنگاه) درب منزل من بسته شود ؟ آنگاه دستور دادند درب منزل را باز کردند و فرمود بگذارید هر کس می خواهد بیاید

6)نظم

امام از چنان نظمی برخوردار بود که اطرا فیانش می گفتند: نظم امام به حدی است که انسان می تواند طبق اجرای کار ایشان ،ساعت خودرا تنظیم کند ودر تمام حوزه علمیه قم و نجف در سی منظم تر ازدرس ایشان نبود در طول یک دوره اصول چهار سال نیم به جز تعطیلات(عید، وفات و جمعه ها) بیش از دو روز تعطیلی نداشت

 ^{توصیه امام به روحانیت}

1-   من متواضعانه و به عنوان یک پدر پیر از همه فرزندان و عزیزان روحانی خود می‏خواهم که در زمانی که خداوند بر علما و روحانیون منت نهاده است و اداره کشور بزرگ و تبلیغ رسالت انبیا را به آنان محول فرموده است، از زی روحانی خود خارج نشوند و از گرایش به تجملات و زرق و برق دنیا که دون شأن روحانیت و اعتبار نظام جمهوری اسلامی ایران است، پرهیز کنند، و برحذر باشند که هیچ آفت و خطری برای روحانیت و برای دنیا و آخرت آنان بالاتر ازتوجه به رفاه و حرکت در مسیر دنیا نیست

2-   آن چیزی که در رأس همه امور است، برای همه ماها اول تهذیب نفس است و در خلال او تهذیب مردم است. اگر انسان خودش مهذب نباشد نمی‏تواند دیگران را تهذیب کند، وحرف اثر ندارد.

3-   انسان باید متوجه این معنا باشد، و خصوصا این طبقه، این طبقه‏ای که می‏خواهند مردم را ارشاد کنند، اینها باید اقوالشان با اعمالشان موافق باشد، یعنی شمایی که مردم را تحذیر از دنیا می‏کنید، اگر خدای نخواسته، خودتان توجه‏تان به دنیا باشد و حریص در دنیا، مردم دیگر از شما باور نمی‏کنند؛ بلکه انحرافات در آنها پیدا می‏شود.

4-   باید هر قدمی که در راه تحصیل برداشته می‏شود، اگر عرض نکنم دو قدم، لااقل یک قدم هم در باب تهذیب اخلاق، در باب تحکیم عقاید، در باب استقرار ایمان در قلب [برداشته شود]. اینها تفکر لازم دارد؛ محاسبه لازم دارد؛ مراقبه لازم دارد. آقایان باید مراقبه کنند، باید مراقبت کنند خودشان را. از صبح تا عصر باید مراقب خودشان باشند

5-   من گمان می‏کنم آن چیزی که به اسلام بیشتر از همه چیز ضرر زده است عدم تربیت صحیح است، تحقق پیدا نکردن تهذیب و اخلاق اسلامی است.

6-   خودخواهی همیشه اسباب این است که انسان را به فساد بکشد. تمام فسادهایی که در عالم پیدا می‏شود، از خودخواهی پیدا می‏شود، از حب جاه، از حب قدرت، از حب مال، از امثال اینهاست

7-   شمایی که الان جوان هستید می‏توانید خودتان را تهذیب کنید؛ اگر پیر شدید، ضعیف می‏شوید نمی‏توانید. الان قوای شما قوی است و شیطان در شما ضعیف. وقتی سن شما زیاد شد، قوای شما ضعیف می‏شود و شیطان در شما قوی. آن وقت دیگر نمی‏توانید، شکست می‏خورید. الان باید خودتان را تهذیب کنید